نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

بای بای پوشک

سلام سلام صد تا سلام با عرض سلام و احوالپرسی خدمت دوستان  فردای میلاد امام رضا روز17 شهریور اقدام به پروژه پوشک گیری نمودیم وای نگو روز اول هر یه ربع یه بار دستشویی بودیم اخر شبم یه سبد پر لباس کثیف!البته گفته باشم اصلا خونمون کثیف نشد چون یا یه قطره رو لباسش میکرد و بعد میگفت جیش یا اینکه حین اب بازی لباس خیس میکرد روز اول تو خواب بعد از ظهرش کلی چیز پهن کردم زیرش و بدون پوشک خوابید ولی گل مامان اصلا تو خواب جیش نکرد ولی شب رو پوشک گرفتم روز دوم اصلا لباس کثیف نکردیم ولی هر بیست دقیقه دستشویی بودیم  روز سوم دیگه یه لگن صندلی شکل با سلیقه خود نورا گرفتیم گذاشتیم راهرو تا از شر اب بازیهای توی دستشویی که گاها به نیم ساعت هم...
23 شهريور 1393

بای بای پوشک

سلام سلام صد تا سلام با عرض سلام و احوالپرسی خدمت دوستان فردای میلاد امام رضا روز17 شهریور اقدام به پروژه پوشک گیری نمودیم وای نگو روز اول هر یه ربع یه بار دستشویی بودیم اخر شبم یه سبد پر لباس کثیف!البته گفته باشم اصلا خونمون کثیف نشد چون یا یه قطره رو لباسش میکرد و بعد میگفت جیش یا اینکه حین اب بازی لباس خیس میکرد روز اول تو خواب بعد از ظهرش کلی چیز پهن کردم زیرش و بدون پوشک خوابید ولی گل مامان اصلا تو خواب جیش نکرد ولی شب رو پوشک گرفتم روز دوم اصلا لباس کثیف نکردیم ولی هر بیست دقیقه دستشویی بودیم روز سوم دیگه یه لگن صندلی شکل با سلیقه خود نورا گرفتیم گذاشتیم راهرو تا از شر اب بازیهای توی دستشویی که گاها به نیم ساعت هم میرسید...
23 شهريور 1393

تعطیلات+عروسی

با سلام به همه ی دوستای گلمون این روزا که هوا خیلی گرمیده به همت عمو منصور هر هفته میزنیم تو دل کوه و دشت و دریا وتو این وسط این نورای ناناز من خیلی حال میکنه هفته پیش دریا....           و اما عروسی سودا جون که یه چند ماهی بود منتظرش بودی توی حنابندون پیش عمه موندی تا من برم آرایشگاه بعدشم باب بابا موندی و واسه خواب مقاومت کردی تا اینکه 12 شد و بابا شمارو آورد خونه ویدا جون وگفت خوابش میاد شدید ولی تو خوابالو تا 3و نیم صبح رقصیدی فقط... این عکسا مال حنا بندونه ولی شب عروسی قرار بود شما بعد از ظهرو بخوابی تا شب بابا بیاد دنبالت بریم خونه عروس و دنبال ماشین عروس ...
16 شهريور 1393

تعطیلات+عروسی

با سلام به همه ی دوستای گلمون این روزا که هوا خیلی گرمیده به همت عمو منصور هر هفته میزنیم تو دل کوه و دشت و دریا وتو این وسط این نورای ناناز من خیلی حال میکنه هفته پیش دریا.... و اما عروسی سودا جون که یه چند ماهی بود منتظرش بودی توی حنابندون پیش عمه موندی تا من برم آرایشگاه بعدشم باب بابا موندی و واسه خواب مقاومت کردی تا اینکه 12 شد و بابا شمارو آورد خونه ویدا جون وگفت خوابش میاد شدید ولی تو خوابالو تا 3و نیم صبح رقصیدی فقط... این عکسا مال حنا بندونه ولی شب عروسی قرار بود شما بعد از ظهرو بخوابی تا شب بابا بیاد دنبالت بریم خونه عروس و دنبال ماشین عروس ای...
16 شهريور 1393

روزت مبارک قشنگم

نازنینم همدمم بهترینم امروز روز دختره روز تو تبریک میگم واز اینکه دارم با گوشی واست پست میزارم و تو هم دایم گوشی رو از دستم میگیریو میگی ام اس نزن بسه دیگه مجبورم گوشیمو تحویل بدم جیگر  مرسی که امون دادی حداقل یه تبریک واست بفرستم 
6 شهريور 1393

روزت مبارک قشنگم

نازنینم همدمم بهترینم امروز روز دختره روز تو تبریک میگم واز اینکه دارم با گوشی واست پست میزارم و تو هم دایم گوشی رو از دستم میگیریو میگی ام اس نزن بسه دیگه مجبورم گوشیمو تحویل بدم جیگر مرسی که امون دادی حداقل یه تبریک واست بفرستم
6 شهريور 1393
1